عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خـبـر دهـیـد دوباره به تـشنـگان غدیر رسیده بر سر این چشمه، کاروان غدیر هنوز از سر گلدستههای عشق و شرف بهگوش میرسد از آسمان، اذان غدیر به شوق تـشـنهلبانِ ولایتش جاریست ز چـشمـهسارِ ولا چـشمـۀ روان غدیر هـمـاره در دل تـاریـخِ روشـنِ اســلام روان چو کوثر جاریست، داستان غدیر گـواه روز ظـهـور ولایـت مــولاسـت اگر که بـاز شود در جـزا زبـان غدیر علی نه گل، که گلستانی از ولایت بود قـسم به زحـمت بی حـد بـاغـبان غدیر به غیر بوذر و سلـمان و چند یار دگر که سرفراز برون شد ز امـتحان غدیر سه روز تابش خورشید دیدنی شده بود چقدر رنگ طرب داشت آسمان غدیر امـین وحـی سـتـاده به صورت انـسان بـه احـتــرام ولایت در آسـتـان غـدیـر خوشا کسی که به دستش رسید هدیۀ دوست ولایت عــلــوی بــود ارمـغـان غـدیـر ز آفتاب قـیامت به دل هراسـش نیست فتاد بر سر هرکس، که سایـبان غـدیر سـعـادت ابـدی مـیدهـد «وفـایـی» را اگر قـبول کـنـنـدش ز شاعـران غـدیر |